شماره ٢١٨: جدا نمى شود از پيش لعل ميگونش

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
جدا نمى شود از پيش لعل ميگونش
چه بوسه گاه شناس است خال موزونش !
سرش به دولت دنيا فرو نمى آيد
به هر که سايه کند طره همايونش
شب اميد من آن روز صبح عيد شود
که سر زند بنا گوش، خط شبگونش
درين رياض ترا چشم موشکافى نيست
وگرنه طره ليلى است بيد مجنونش
منم که روى زچين جبين نمى تابم
و گرنه رهزن خضرست نعل وارونش
مرا به واديى افکنده است شور جنون
که ناز سرو کند گردباد هامونش
سيه دلى که به دامان اوست چشم مرا
چو داغ لاله گرفته است درميان خونش
به دام شاهسوارى فتاده ام صائب
که لاله لاله چکد خون ز نعل گلگونش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید