شماره ٢٢٥: مده ز دست چو گل دربهار ساغر عيش

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
مده ز دست چو گل دربهار ساغر عيش
که از شکوفه بود در گذار، اختر عيش
برات خوشدلى از روزگار کن تحصيل
نبسته است به هم تا شکوفه دفتر عيش
کنون که رشته باران ز هم نمى گسلد
مگير شغل دگر غير نظم گوهر عيش
اگر گرفته دلى خويش را به باغ رسان
که باز کرده زهر غنچه بوستان درعيش
وصال سيمبران شکوفه را درياب
که مى توان شد ازين نقدها توانگر عيش
شکوفه شاهد سيمين نوبهاران است
مپوش ديده ازين شاهد سمنبر عيش
درين بهار کسى مى شود بلند اختر
که از شکوفه کند انتخاب اختر عيش
تو نيز خيمه ز خود چون شکوفه بيرون زن
که شد سفيد بساط زمين ز چادر عيش
سبک مگير بهار شکوفه را زنهار
که زير اين کف پوچ است بحر گوهر عيش
بهار از گل و لاله است بر جناح سفر
مده ز دست درين وقت تنگ ساغرعيش
فغان که مردم کوته نظر نمى دانند
که در نقاب شکوفه است روى دختر عيش
بهشت نقد شده است از شکوفه، باده بيار
که در بهشت حلال است جام احمر عيش
مخور ز ساده دليها غم تهيدستى
که از شکوفه به دامن دهد چمن زر عيش
نظر به ابر گهر بار و باغ پرگل کن
که آسمان وزمين را گرفته لشکر عيش
به گردش آر سبک،رطلهاى سنگين را
که بادبان نشاط است جام و لنگر عيش
ز زهد خشک برآتش بنه تو هم عودى
کنون که لاله برافروخته است مجمر عيش
نشاط و عشرت و شادى ز باده مى زايد
که نيست غير خم پرشراب مادر عيش
اگر رود گرو باده،گو برو دستار
مرا ز باده لعلى بس است افسر عيش
فروغ روى گل ولاله مى کند فرياد
که ازو بال برون آمده است اختر عيش
گشايش ار طلبى روى در گلستان کن
که نيست غير گل و لاله حلقه در عيش
چه همچو خوشه گره گشته اي، شراب بنوش
که داد خرمن غم را به باد،صرصر عيش
مهل که فاصله در دور مى شود زنهار
که صيقل دل تيره است عيش بر سر عيش
چو گل ز باده گلگون تمتعى بردار
نسوخته است ترا تا چو لاله اختر عيش
اگر بهار کند اين چنين صف آرايى
زمين وفا ننمايد به عرض لشکر عيش
به هر کجا که شوى مست،مى توان افتاد
که موج سبزه ز مخمل فکنده بستر عيش
عجب که يک دل پژمرده در جهان ماند
که شد گشاده ز گل بر رخ جهان در عيش
به هم چو شانه نيايد ز شوق ،مژگانش
به دست هرکه فتد طره معنبر عيش
نبرد جلوه ساقى ز دل ملال مرا
به من چه نشأه دهد ساغر محقر عيش ؟
سر پياله کشان چون به آسمان نرسد؟
که کوچه ها شده چون کهکشان ز اختر عيش
ز حسن نيت عباس شه بودصائب
که ريخته است درين عهد عيش بر سر عيش
چو گل ز باده گلرنگ وقت او خوش باد
مدام تا مى شادى فزاست مصدر عيش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید