شماره ٣٠٥: از کفر توان رستن اى يار به آميزش

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
از کفر توان رستن اى يار به آميزش
سجاده تواند شد زنار به آميزش
سيلاب شود قطره انگور شود باده
تا فرد روان آرند اقراربه آميزش
نتوان گره دل را واکرد به يک ناخن
بسته است درين عالم هرکار به آميزش
ماننده دوناخن بس عقده که بگشايند
چون دست يکى سازنددوياربه آميزش
درساز به همجنسان زنهار که مى گردد
چون حبل متين محکم يک تار به آميزش
مقصود زآميزش ،آميزش روحانى است
آميزش ظاهر را مشمار به آميزش
درگوشه تنهايى هموار نمى گردد
هرکس که نشد صائب هموار به آميزش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید