شماره ٣٥٠: شده است هرسو برتنم فتيله داغ

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
شده است هرسو برتنم فتيله داغ
که خانه زاد بود عشق را وسيله داغ
دگر که دست گذارد مرا به دل، که شده است
ز سوز سينه هرانگشت من فتيله داغ
چنان که چشم غزالان محيط مجنون شد
چنان گرفته مرا درميان قبيله داغ
به آن رسيده که انگشت زينهار شود
ز سوز سينه خونگرم من فتيله داغ
چنان که در ظلمات آب زندگى است نهان
بود به زير سياهى مرا جميله داغ
ستاره سوخته اى همچو من ندارد عشق
که تار بخيه به زخمم شود فتيله داغ
به ما سياهى بيهوده لاله گو مفروش
کز اهل درد نگردد کسى به حيله داغ
ز دودمان فتيله است رشته جانم
که داغ کردن من مى شود وسيله داغ
ز دورى تو چنان بزم عيش افسرده است
که پنبه بر سر ميناست چون فتيله داغ
فضاى سينه من صائب از توجه عشق
چو لاله زار بهشت است پر جميله داغ



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید