شماره ٦٤٤: ما ره نزديک دور از طبع کاهل کرده ايم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
ما ره نزديک دور از طبع کاهل کرده ايم
در ميان ره ز غفلت خواب منزل کرده ايم
ما چو گل با روى خندان در شهادتگاه عشق
خون خود با خونبها در کار قاتل کرده ايم
رانده درگاه حق را داغ محرومى سزاست
ما نه از راه بخيلى رد سايل کرده ايم
از دهان گاز صد زخم نمايان خورده ايم
تا زبان آتشين را شمع محفل کرده ايم
پيش سروى کز خرامش آب حيوان مى چکد
ما نظربازى به سرو پاى در گل کرده ايم
روى خود بر خاک مى ماليم از شکر وصول
روى اگر چون موج از دريا به ساحل کرده ايم
جلوه گاه يار هم ديوانگى مى آورد
صلح ما از جلوه ليلى به محمل کرده ايم
شانه با زلف پريشان، باد با سنبل نکرد
آنچه از زور جنون ما با سلاسل کرده ايم
کم نشاطى نيست آزادى ازين وحشت سرا
زير شمشير شهادت رقص بسمل کرده ايم
دادخواهى مى شود در نوبهار رستخيز
در زمين شور هر تخمى که باطل کرده ايم
صائب از زخم زبان موج خونها خورده ايم
تا به دريا جويبار خويش واصل کرده ايم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید