شماره ٧٥٣: خوشا روزى که منزل در سواد اصفهان سازم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
خوشا روزى که منزل در سواد اصفهان سازم
ز وصف زنده رودش خامه را رطب اللسان سازم
نسيم آسا به گرد سر بگردم چار باغش را
به هر شاخى که بنشيند دل من آشيان سازم
شود روشن دو چشمم از سواد سرمه خيز او
ز مژگان زنده رود گريه شادى روان سازم
ز شکر بشکنم خسرو صفت بازار شيرين را
به ملک اصفهان شبديز را آتش عنان سازم
صلاى آب حيوان مى زند تيغ جوانمردش
چرا چون خضر کم همت به عمر جاودان سازم
به مژگان خواب مخمل مى دهد جا جسم زارم را
چرا آرامگاه خويش از تيغ و سنان سازم
به اين گرمى که من رو از غريبى در وطن دارم
اگر بر سنگ بگذارم قدم ريگ روان سازم
ميان آب و آتش طرح صلح انداختم اما
نمى دانم ترا بر خويشتن چون مهربان سازم
بلند افتاده صائب آنقدر طبع خدادادم
که شمع طور را خاموش از تيغ زبان سازم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید