شماره ٧٨: آستان عشق جولانگاه هر بيباک نيست

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
آستان عشق جولانگاه هر بيباک نيست
هيچکس غير از جبين آنجا قدم بر خاک نيست
گريه کوتا عذر غفلت خواهد از ابر کرم
ميکشد رحمت ترى تا چشم ما نمناک نيست
خاک ميبايد شدن در معبد تسليم عشق
گر همه آبست اينجا بى تيمم پاک نيست
ريش کاوى شرمى اى زاهد زدندان طمع
شاخ طوبى ريشه دار شانه و مسواک نيست
کردن تسليم در هر عضو ما آماده است
شمع اين کاشانه را از سر بريدن باک نيست
تهمت وضع تظلم بر جنون ما خطاست
صبح پوشيده است عريانى گريبان چاک نيست
مرکز پرکار اسرارى بضبط خويش کوش
ورنه تا گرديد رنگت گردش افلاک نيست
چشم بر احسان گردون دوختن ديوانگيست
دانه ها هشيار باشيد آسيا دلاک نيست
کامجويان دست در دامان نوميدى زنيد
صيد ما صد سال اگر در خون طپد فتراک نيست
غيرمستى هر چه دارد اين چمن دردسر است
خواب راحت جز بزير سايهاى تاک نيست
با که بايد گفت (بيدل) ماجراى آرزو
آنچه دلخواه منست از عالم ادراک نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید