شماره ١٢٤: باز درس خاشاکم سطر شعله خوانيهاست

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
باز درس خاشاکم سطر شعله خوانيهاست
صفحه ميزنم آتش عذر پرفشانيهاست
کيست ضبط خوددارى تا کشد عنان من
خون بسمل شوقم ساز من روانيهاست
بى زبانى عاشق ترجمان نمى خواهد
تا شکست رنگى هست عرض ناتوانيهاست
روز کلفت حسرت شام داغ نوميدى
صبحم آن و شامم اين طرفه زندگانيهاست
برگ عشرت هستى غيررقص بسمل چيست
رنگ و بوى اين گلشن جمله پرفشانيهاست
چسم و کوه در دامان عمر و يکقلم جولان
با چنين گرانخيزى خوش سبک عيانيهاست
به که از فناى خود صندلى بدست آريم
ورنه دور هستى را نشه سرگرانيهاست
هر طرف گذر کرديم هم بخود سفر کرديم
اى محيط حيرانى اين چه بيکرانيهاست
گوش کر مهيا کن نغمه جز خموشى نيست
بى نگه تماشا کن جلوه بى نشانيهاست
آه بى پر و باليم اشک عجز تمثاليم
سر بخاک ميماليم سعى ناتوانيهاست
ساز با شکست دل يار ازين نوا غافل
به که پيش خود ناليم ناله بى زبانيهاست
مايه خرد (بيدل) منشاء فضولى نيست
خودفروشى عالم از جنون دکانيهاست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید