شماره ٢١٠: تو ازان خلوت يکتا چه خبر خواهى داشت

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
تو ازان خلوت يکتا چه خبر خواهى داشت
گر شوى حلقه که چشم آنسوى درخواهى داشت
زين شبستان هوس عشوه چه خواهى خوردن
شمع سان گل بسر از باغ سحر خواهى داشت
يک عرق وار گر از شرم طلب آب شوى
تا ابد در گره قطره گهر خواهى داشت
شب وصل است کنون دامن او محکم دار
پاس ناموس ادب وقت دگر خواهى داشت
تهمت نام تجرد بمسيحا ستم است
ميخلى در دل خود سوزن اگر خواهى داشت
يک حلب شيشه گر از هر قدمت مى جوشد
خاطر آبله در سير و سفر خواهى داشت
گر بسوزى ورق نه فلک از آتش عشق
يادگار من و دل يک دو شرر خواهى داشت
(بيدل) اين بار امانت بزمين سود سرت
تا کجا جامه معشوق ببر خواهى داشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید