شماره ٢٢٥: چشم بيدار طرب مايه سامان گل است

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
چشم بيدار طرب مايه سامان گل است
در نظر خوابت اگر سوخت چراغان گل است
آب و رنگ دگر از فيض جنون يافته ايم
عرض رسوائى ما چاک گريبان گل است
عشرت رفته درين باغ تماشا دارد
خنده هاى سحر آغوش پريشان گل است
يک نگه مشق تماشاى طرب مفت هوس
غنچه در مهد بپردازد بستان گل است
داغ بيطاقتى کاغذ آتش زده ايم
رفتن از خود چقدر سير خيابان گل است
اشک ما موج تبسمکده شوخى اوست
شور شبنم نمکى از لب خندان گل است
فرصت عيش درين باغ نچيده است بساط
رنگ گرديست زپائيکه بدامان گل است
نشوى بيهده تهمتکش جمعيت دل
غنچه هم درشکن بستن پيمان گل است
تو هم از ناله بلبل نه نشستن آموز
صحن اين باغ پر از خانه بدوشان گل است
رنگ و بو در نظرت چند نقاب آرايد
باخبر باش همين صورت عريان گل است
ياد ما حسن ترا آئينه استغناست
ناله بلبل (بيدل) علم شان گل است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید