شماره ٣٠٩: دل را بخيال خط او سير فرنگيست

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
دل را بخيال خط او سير فرنگيست
اين آينه صاحب نظر از سرمه زنگيست
غافل مشو از سير تماشاگه داغم
هر برگ گلى زين چمن آئينه رنگيست
در گلخن وحشتکده فرصت امکان
دودى شررى چندشتابى و درنگيست
چون بشکند اين ساز چه خشم و چه مدارا
زيرو بم تار نفست صلحى و جنگيست
از اهل تکبر مطلب ساز شگفتن
چين بر رخ اين شعله مزاجان رگ سنگيست
محمل کش صد قافله بيتابى شوقيم
چاک دل ما هم جرس ناله بچنگيست
جهديکه برائى ز کمانخانه آفاق
نخچير مراد دو جهان صيد خدنگيست
حيرت مگر از دل کند ايجاد فضائى
ورنه چو نگه خانه ما گوشه تنگيست
چون لاله زبس گرم رو حسرت داغم
صحرا زنشان قدمم پشت پلنگيست
آزادگى موج زگوهر چه خيال است
تمکين بره قطره ما پشته سنگيست
چون شمع زبس آينه سامان بهارم
تا ناوک آهم سرو برگش پر رنگيست
(بيدل) گهر عشق ببحريست که آنجا
آئينه هر قطره گريبان نهنگيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید