شماره ١٧٣: عشرت روى زمين در چرب نرمى مضمرست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
عشرت روى زمين در چرب نرمى مضمرست
رشته هموار را بالين و بستر گوهرست
مى روند از جا سبک مغزان ز دنياى خسيس
برگ کاهى کهرباى حرص را بال و پرست
تا نسوزد آرزو در دل نگردد سينه صاف
سرمه بينايى آيينه از خاکسترست
زينت ظاهر کند محضر به خون خود درست
حلقه فتراک طاوس خودآرا از پرست
مهر بر لب زن که چون منصور با اين باطلان
هر که گويد حرف حق بى پرده، دارش منبرست
مى خلد در ديده ها دستى که از ريزش تهى است
خشک چون گردد رگ ابر بهاران نشترست
مى گشايد هر که چون ناخن گره از کار خلق
مى کند نشو و نما هر چند تيغش بر سرست
بر چراغ ما که مى ميرد براى خامشى
سايه دست حمايت آستين صرصرست
بى خموشى در حريم قرب نتوان بار يافت
حلقه را از هرزه نالى جاى بيرون درست
ديده بيدار، صائب مى برد فيض از جهان
هر چه مينا جمع مى سازد براى ساغرست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید