شماره ٢٢٦: از بدن آزادى جانهاى غافل مشکل است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
از بدن آزادى جانهاى غافل مشکل است
پاى خواب آلود بيرون کردن از گل مشکل است
برنگردد جسم، يک پهلو به هر جانب فتاد
راست گردانيدن ديوار مايل مشکل است
جان عاشق در تن خاکى چسان گيرد قرار؟
موج دريا ديده را بستن به ساحل مشکل است
نيست آسان در بدن جان را مصفا ساختن
زنگ ازين آيينه بردن در ته گل مشکل است
نيست غير از مرگ ساحل مور شهد افتاده را
بر گرفتن دل ازان شيرين شمايل مشکل است
زنگ صحبت را به خلوت مى توان از دل زدود
زندگانى در جهان بى گوشه دل مشکل است
مى توان بردن به آسانى زير برگ لاله داغ
خون ما را شستن از دامان قاتل مشکل است
در سر بى مغز تا باشد هوايى چون حباب
سر برون بردن ازين درياى هايل مشکل است
عشق در يک پله دارد کعبه و بتخانه را
چشم حيران را تميز حق و باطل مشکل است
هر که را راه درازى هست صائب پيش پا
تن به خواب ناز در دادن به منزل مشکل است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید