شماره ٢٥١: جان غافل را سفر در چار ديوار تن است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
جان غافل را سفر در چار ديوار تن است
پاى خواب آلود را منزل کنار دامن است
واصلان از شورش بحر وجود آسوده اند
ماهيان را موجه دريا دعاى جوشن است
وقت عارف را نسازد تيره اين ماتم سرا
خانه روشن مى کند آيينه تا در گلخن است
برنمى دارند چشم از رخنه دل اهل ديد
گرچه از هنگامه رنگين جهان چون گلشن است
گر بود در خانه صد نقش و نگار دلفريب
مرغ زيرک را همان منظور چشم روزن است
راه بسيارست مردم را به قرب حق، ولى
راه نزديکش دل مردم به دست آوردن است
دشمنان را چرب نرمى مى نمايد سازگار
در چراغ لاله و گل اشک شبنم روغن است
شعله را خاشاک نتواند ز جولان بازداشت
خون خود را مى خورد خارى که در پاى من است
ايمن از خواب پريشان حوادث نيستم
چون سبو از دست خود هر چند بالين من است
اهل معنى را به جولانگاه دعوى کار نيست
ورنه ميدان سخن امروز صائب از من است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید