شماره ٣٥٨: تنگ خلقى شعله دوزخ سرشتى بوده است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
تنگ خلقى شعله دوزخ سرشتى بوده است
جبهه وا کرده صحراى بهشتى بوده است
اعتبارى را که در خوبى سرآمد گشته بود
ما به چشم عاقبت ديديم زشتى بوده است
دور باش صد بلا گرديد درد و داغ عشق
غوطه خوردن در دل آتش بهشتى بوده است
در سر زاهد به غير از خودپرستى هيچ نيست
اين کدوى پوچ، قنديل کنشتى بوده است
از لحد خوابش نگردد تلخ چون تن پروران
بستر و بالين هر کس خاک و خشتى بوده است
شور ليلى از سر مجنون به جان دادن نرفت
پيچ و تاب عشق، خط سرنوشتى بوده است
چرخ مينايى که عقل پير يک دهقان اوست
از سواد بيکران عشق، کشتى بوده است
قامتش خم گشت و نگذارد قدم در راه راست
راستى صائب عجب غفلت سرشتى بوده است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید