شماره ٣٦٢: از کواکب آسمان روى حجاب آلوده است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
از کواکب آسمان روى حجاب آلوده است
از شفق آفاق لبهاى شراب آلوده است
باده ممزوج مى بايد دل بيمار را
سازگار عاشقان لطف عتاب آلوده است
گل که دامان خود از شبنم نمازى کرده است
در حريم شرم، دامان شراب آلوده است
مى زند از شادماني، جوش مى خون در دلم
تا که دست و لب به خون اين کباب آلوده است؟
در خطرگاهى که ما کشتى در آب افکنده ايم
تيغ هر موجى به خون صد حباب آلوده است
هيچ صافى در جهان آب و گل بى درد نيست
از يتيمي، آب در گوهر تراب آلوده است
در ره خوابيده مطلب، که بيدارى است خواب
هر سر مو بر تنم مژگان خواب آلوده است
دود خط در پرده فانوس گردد جلوه گر
بس که شمع عالم افروزش حجاب آلوده است
دستگاه غفلت هر کس به قدر جاه اوست
دولت بيدار، اينجا پاى خواب آلوده است
مستى فرداى ما، امروز مى بخشد خمار
برق تيغ انتقام از بس شتاب آلوده است
خنده مهر شبنم از لب برگ گل را بر نداشت
مست شد يار و همان حرفش حجاب آلوده است
هر شب عيدش به صبح ماتمى آبستن است
عيش روپوش جهان، موى خضاب آلوده است
مى رسد سامان اشک و آه ما صائب ز غيب
آتش رخسار ساقى تا به آب آلوده است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید