شماره ٤٦٢: افسر زرين سر آزاده را در کار نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
افسر زرين سر آزاده را در کار نيست
نقش عيب کاسه چينى است چون مودار نيست
باشد از تعبير اين خواب پريشان بى نياز
اينقدر انديشه در نظم جهان در کار نيست
مد احسان چون ندارد خامه شاخ بى برى است
نيشتر باشد رگ ابرى که گوهربار نيست
مهر بر لب زن که در ديوان آن آيينه رو
طوطيان را آبروى سبزه زنگار نيست
از پرستاران دل افگار را داغى بس است
بهتر از دلسوز، شمعى بر سر بيمار نيست
نگذرد ميناى مى خشک از لب خاموش جام
پيش ارباب سخاوت حاجت گفتار نيست
باده خواران عيب هم را پرده دارى مى کنند
بزم مى را رخنه اى چون ديده هشيار نيست
سعى در کردار بى گفتار مردان مى کنند
رزق ما صائب به جز گفتار بى کردار نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید