شماره ٤٦١: عشقبازى کار هر حلاج دعوى دار نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
عشقبازى کار هر حلاج دعوى دار نيست
هر کمانى در خور طاق بلنددار نيست
شاخ طوبى سر فرو نارد به هر بى بال و پر
هر سر شوريده اى بالانشين دار نيست
پرده پوش خلق باش از صد بلا ايمن نشين
تيره گردد از نفس آيينه چون ستار نيست
گر مجرد سيرتى سر در سر زينت مکن
دشمنى در پى ترا چون طره دستار نيست
تا به گردن در گل تسبيح باشم تا به کي؟
يک سر مو غيرت دين در تو اى زنار نيست
شانه گو از دور دندان بر سر دندان بنه
در حريم زلف او اين صد زبان را بار نيست
مى توانى سرو اگر مصرع به آن قامت رساند
چون تو يک صاحب طبيعت در همه گلزار نيست
تا شکستم توبه را پروا ندارم از شکست
هر که تايب نيست صائب شيشه اش دربار نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید