شماره ٤٧٧: فکر جانسوز مرا يک نقطه بى انداز نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
فکر جانسوز مرا يک نقطه بى انداز نيست
يک سپند بزم من بى شعله آواز نيست
در سر کويى که من بر اطلس خون مى تپم
خضر اگر آيد، در فيض شهادت باز نيست
ذره و خورشيد گلبانگ اناالحق مى زنند
نغمه بيگانه اى در پرده اين ساز نيست
من که نتوانم ز سستى بال خود را جمع کرد
ماه عيد من به غير از ناخن شهباز نيست
مال دنيا سيرچشمان را نگردد پاى بند
شهد، زنبور عسل را مانع پرواز نيست
پرده دارى مى کند رنگ رخ معشوق را
چون شراب لعل، خون عاشقان غماز نيست
نيست صائب دلنشين خاطر مشکل پسند
مصرعى کان تير روى ترکش اعجاز نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید