شماره ٤٩١: موج آب زندگى جز پيچ و تاب عشق نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
موج آب زندگى جز پيچ و تاب عشق نيست
سوزد از لب تشنگى هر کس کباب عشق نيست
مى رساند چون ره خوابيده رهرو را به جان
رشته جانى که در وى پيچ و تاب عشق نيست
استخوان را پنجه مرجان کند در زير پوست
گر به ظاهر سرخ رويى در شراب عشق نيست
خاکيان را دل کجا ماند به جاى خويشتن؟
آسمان را چون قرار از اضطراب عشق نيست
مى کند ريگ روانش کار آب زندگى
پيچ و تاب نااميدى در سراب عشق نيست
گريه عشاق دوزخ را کند باغ خليل
آب اين آتش به جز اشک کباب عشق نيست
شاه را درويش مى سازد، گدا را پادشاه
عالمى چون عالم خوش انقلاب عشق نيست
پرتو شمع تجلى پرده سوز افتاده است
چشم پوشيدن حجاب آفتاب عشق نيست
مطلب از ايجاد دل کيفيت عشق است و بس
پيش سگ انداز آن دل را که باب عشق نيست
گوى چوگان سبکسير حوادث مى شود
هر که را در مغز سر بوى شراب عشق نيست
نيست در چشم بصيرت خال اگر صائب ترا
نقطه شک در سراپاى کتاب عشق نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید