شماره ٥١٢: از هلاک ما سيه بختان کسى آزرده نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
از هلاک ما سيه بختان کسى آزرده نيست
مرده ما قابل ماتم چو خون مرده نيست
هر که خود را باخت اينجا مى زند نقش مراد
پاکباز کوى عشق از نقش کم آزرده نيست
در وصال و هجر، داغ عشقبازان تازه است
در خزان و نوبهار اين گلستان افسرده نيست
از تماشاى خرامش چون نلغزد پاى عقل؟
خاروخس را طاقت اين سيل عالم برده نيست
صوفيان زنده دل از پوست بيرون رفته اند
در بساط پوست پوشان غير خون مرده نيست
چون سکندر، خضر اينجا خاک مى بوسد ز دور
چشمه آن لب چو آب زندگى لب خورده نيست
دل ازان توست اگر امروز اگر فردا کند
اين قدر تدبير حاجت در قمار برده نيست
اين جواب آن غزل صائب که ادهم گفته است
گر منش دامن نگيرم خون من خود مرده نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید