شماره ٥١٩: رزق من زان نرگس مستانه جز خميازه نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
رزق من زان نرگس مستانه جز خميازه نيست
فتح باب من ازين ميخانه جز خميازه نيست
آه کز بى حاصليها آنچه مى ماند به من
چون صدف زان گوهر يکدانه جز خميازه نيست
روزى دست و دهان عاشق از بوس و کنار
زان نگار از وفا بيگانه جز خميازه نيست
مى کشد فانوس گستاخانه در بر شمع را
روزى بال و پر پروانه جز خميازه نيست
از شراب ما دگرها شادمانى مى کنند
قسمت ما چون لب پيمانه جز خميازه نيست
روزى ما چون ملايک دانه تسبيح ماست
در بساط ما ز آب و دانه جز خميازه نيست
تير تخشى دارد از نخجير ما هر کس که هست
گر چه ما را چون کمان در خانه جز خميازه نيست
رزق نادانان بود صائب شرابى بى غمى
در بساط مردم فرزانه جز خميازه نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید