شماره ٥٥٥: مى توان از گلشن فردوس دست افشان گذشت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
مى توان از گلشن فردوس دست افشان گذشت
از تماشاى بناگوش بتان نتوان گذشت
يک سر مو بر تنم بى پيچ و تاب عشق نيست
تا کدامين آتشين جولان ازين ميدان گذشت
خاکمال خجلت همکار خوردن مشکل است
از غبار خط او يارب چه بر ريحان گذشت
خنده سايل بلاگردان برق آفت است
واى بر کشتى که از وى خوشه چين گريان گذشت
آب مى گردد به چشم از مهر و از تاب رخش
اشک نتواند مرا از سايه مژگان گذشت
چشم آخربين به استقبال آفتاب مى رود
عمر ما چون نوح در انديشه طوفان گذشت
اهل معنى را به صورت هست ربط معنوى
چون تواند صائب از نظاره خوبان گذشت؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید