شماره ٦١٩: اين نه خط است که از عارض دلبر پيداست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
اين نه خط است که از عارض دلبر پيداست
پيچ و تاب من ازان عارض انور پيداست
از خط سبز نشد يک سر مو حسن تو کم
در ته زنگ ز شمشير تو جوهر پيداست
نبض سيلاب بهارست رگ ابر بهار
عالم آشوبى ازان زلف معنبر پيداست
برق را ابر نسازد ز نظرها پنهان
شوخى حسن بتان از ته چادر پيداست
پيچش مو دهد از آتش سوزنده خبر
سوز مکتوب من از بال کبوتر پيداست
به نمکزار توان پى ز نمکدان بردن
شورى بخت من از ديده اختر پيداست
چشم بد دور ازان سلسله زلف دراز
که ز هر حلقه او عالم ديگر پيداست
از گرانسنگى در دست سبک مغزى من
شورش بحر ز بى تابى لنگر پيداست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید