شماره ٦٣٩: صيقل روح و طباشير جگر مهتاب است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
صيقل روح و طباشير جگر مهتاب است
جام شيرى که برد دل ز شکر مهتاب است
شمع بالين من خسته تب گرم من است
شربت سرد من تشنه جگر مهتاب است
شمع روشن گهران روشنى از هم گيرد
رونق افروز مى پاک گهر مهتاب است
اين چه رمزست که در خانه دربسته دل
از فروغ رخ او تا به سحر مهتاب است
هر دلى مظهر انوار تجلى نشود
پيش مهر آن که کند سينه سپر مهتاب است
در دل ماست نهان يار و جهان روشن ازوست
ماه جاى دگر و جاى دگر مهتاب است
چشمه مست من رنگ نمى گرداند
در سراى من اگر سيل، گر مهتاب است
دل صائب نخورد آب ز هر ماه جبين
زنگ آيينه ارباب نظر مهتاب است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید