شماره ٧٩٦: کعبه و بتکده سنگ ره اهل دل نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
کعبه و بتکده سنگ ره اهل دل نيست
رشته راه طلب را گره منزل نيست
گل فتاده است به چشم تو ز غفلت، ورنه
غنچه اى نيست درين باغ که صاحبدل نيست
نقد آسايش دل در گره سوختن است
واى بر جاى سپندى که درين محفل نيست
بستن چشم مرا از دو جهان فارغ کرد
تخته نقش بود آينه چون در گل نيست
دام را غفلت نخجير رساند به مراد
دانه پوچ است اگر صيد ز خود غافل نيست
ديده شوق مرا مرگ جواهر داروست
پرده خواب ميان من و او حايل نيست
سينه اى نيست کز او بوى دلى بتوان يافت
غير مشتى صدف پوچ درين ساحل نيست
خبر ساقى مجلس ز که پرسم صائب؟
هيچ کس نيست درين بزم که لايعقل نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید