شماره ٥٤: چشم تو خفته ايست که در خواب مى رود

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
چشم تو خفته ايست که در خواب مى رود
زلف تو آفتى ست که در تاب مى رود
هندوى سنبل تو چه دزد دلاور است؟
کو شب به روشنايى مهتاب مى رود
هر دم ز شور پسته شيرين تو مرا
دامن پر از سرشک چو عناب مى رود
گشتم در آب ديده چنان غرق کاين زمان
صد نيزه برتر از سر من آب مى رود
ساقى عنان سرکش گلگون کشيده دار
کاين بادپاى عمر به اشتاب مى رود
ما را ز طاق ابروى جانان گريز نيست
زاهد اگر به گوشه محراب مى رود
خسرو چو گشت معتکف آستان دوست
هرگز به طعن دشمن ازين باب مى رود؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید