شماره ١٠١: مبصران که مزاج جهان شناخته اند

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
مبصران که مزاج جهان شناخته اند
دو روزه برگ اقامت در آن نساخته اند
خراب گردد اين باغ و بر پرند همه
نوازنان که درو عندليب و فاخته اند
عجب ز مويه گري، تيز پر کشد آواز
به خانه اى که سرود طرب نواخته اند
مبين ز سيم و ز آهن تن تو کاهن و سيم
به بوته گل ازينسان بسى گداخته اند
سرى که زير زمين شد نهفته شاهان را
همان سرى ست که بر آسمان فراخته اند
تهمتنان که به يک تير چرخ مى شکنند
ز بهر چيست که شمشير و خنجر آخته اند؟
نگاهبانى جوهر چو نيست در حد عکس
چه سود از آنکه همه دزد را شناخته اند
کسان که شاهد دنيا نمودشان زيبا
به خواب گويى با ديو عشق بافته اند
عنان نفس مده، خسروا، به طينت خويش
که عاقلان فرس اندر و حل نتاخته اند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید