بتم چو روى سوى خانه کتاب آرد
ز خلق اگر نکند رخ نهان، که تاب آرد؟
رخش جريده حسن است، اندرين معنى
لبش به وجه حسن خط مشک ناب آرد
مگر ز عارض او مى برد جمالت آب
که قطره هاى عرق بر رخ از حباب آرد
اگر به مجلس ما چنگ سر فرو نارد
بگو به مطرب عشاق تا رباب آرد
اگر تو گوش کنى در نظم خسرو را
به تحفه هر نفست گوهر خوشاب آرد