شماره ١٥٢: سبزه ها نو دميد و يار نيامد

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
سبزه ها نو دميد و يار نيامد
تازه شد باغ و آن نگار نيامد
نوبهار آمد و حريف شرابم
به تماشاى نوبهار نيامد
چشم من جويبار گشت ز گريه
سرو من سوى جويبار نيامد
آمد آن گل که باز رفت ز بستان
وه که آن آشناى يار نيامد
عمر بگذشت و زان مسافر بدخو
يک سلامى به يادگار نيامد
خوبرويان بسى بديدم، ليک
دل گمگشته برقرار نيامد
با چنين آه و اشک، چو باران
شاخ اميد من به يار نيامد
آن صبورى که تکيه داشت بر او دل
در چنين وقت هيچ کار نيامد
خون دل خوردم و بسوختم، آرى
بر کس آن باده خوشگوار نيامد
آنچه از غم گذشت بر دل خسرو
هر کرا گفتم استوار نيامد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید