شماره ٢٧٨: اى به تپيدن از تو دل، هوش که مى برى مبر

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
اى به تپيدن از تو دل، هوش که مى برى مبر
وى به خرابى از تو جان، باده که مى خورى مخور
خوردن غم ز دل بود، چند به خلق غم دهى
گر غرض اينست، از کسان دل که همى برى مبر
کبک روانى و رهت هست درون سينه ها
دانه دل بخور، ولى دور که مى پرى مپر
شاه بتانى و بتان بنده تو ز بنده کم
غاشيه نه به فرق شان، بنده که مى خرى مخر
خسرو خسته را ز تو پرده دل دريده شد
يار، از آن ديگران پرده که مى درى مدر



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید