شماره ٣١٥: در فراقش رود خون از ديده مى بارم هنوز

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
در فراقش رود خون از ديده مى بارم هنوز
وان زدلگرمى نگويد ترک آزارم هنوز
سالها تا گلبن مقصود در مى پرورم
ز آب چشمم بر نمى آيد گل از خارم هنوز
گر چه بر باد هوس شد خرمن اميد من
تخم مهرش در ميان جان همى کارم هنوز
گر چه پر داغ است جان من ز هجر آن نگار
داغ مهرش بر جيبن دوستى دارم هنوز
دلبر از کوى محبت پا اگر بيرون نهاد
من به دست نااميدى سرنمى خارم هنوز
زارى و افغان من بى او گذشت از نه فلک
وان نگار آگه نگشت از ناله زارم هنوز
گر چه جان خسرو از مهر رخش از دست رفت
تخم عشقش در زمين دل همى کارم هنوز



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید