شماره ٣٦٦: رغم آن دل که نگهدارندش
غزلستان ::
امير خسرو دهلوی ::
غزليات - بخش دوم
رغم آن دل که نگهدارندش
زير آن زلف سيه دارندش
مشک بى زلف تو نتواند بود
گر به شمشير نگهدارندش
بر رخ خوب تو ماند چيزى
مه اگر زير کله دارندش
در زمان سر بنهد بر پايت
پايت ار بر سر مه دارندش
چشم خسرو به گه آمدنت
منتظر بر سر ره دارندش
نظرات نوشته شده