شماره ٤٤٠: هميشه در فراقت با دل افگار مى گريم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
هميشه در فراقت با دل افگار مى گريم
غمت را اندکى مى گويم و بسيار مى گريم
شبى کاندر حريمت ره نمى يابم به صد زارى
به حسرت مى نشينم در پس ديوار مى گريم
اگر مردم به مستي، گاه گاهى گريه اى دارند
چه حال است اين که من هم مست و هم هشيار مى گريم؟
گهى در خلوت تاريک از هجر تو مى نالم
گهى در فرقتت در کوچه و بازار مى گريم
چه سوز است اين نمى دانم به جان خسرو مسکين؟
که چون ابر بهار اندر سر کهسار مى گريم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید