شماره ٥٢٨: منزل عشقت که من پوشيده در جان مى کنم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
منزل عشقت که من پوشيده در جان مى کنم
رخ گواهى مى دهد، هر چند پنهان مى کنم
جان که بند رفتن است و ماندنش از بهر آنست
کز کمانت هر زمان من وعده پيکان مى کنم
توشه جانم گران گشت از براى آن جهان
بس که غمهايت ذخيره از پى آن مى کنم
گفتيم «خاک درم بهر چه مى دارى به چشم؟»
گريه چشمم را جراحت کرد، درمان مى کنم!
ديده ببريد اين زمان از ديدن غمهاى تو
هر کجا شينم، دل خلقى پريشان مى کنم
غمزه مى زد، گفتمش «چون عاشقان جان مى کنند
چيست آن، گفتا «برايشان مردن آسان مى کنم
اى که دل ها مى ستد از خلق، گفتم «اين چراست؟»
گفت، «در بازار غم نرخ دل ارزان مى کنم »
جان و دل دادم خيالش را، کجا ماند به جا
خسروا، چون دزد بر کالا نگهبان مى کنم؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید