شماره ٥٦٨: اى به چشم تو خمار و خواب هم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
اى به چشم تو خمار و خواب هم
در لب تو انگبين جلاب هم
زلف مشکينت که دل دزدد در او
هست مشکل تاب چون بيتاب هم
در خيال روى و مويت هر شبى
طالب شب مى کنم مهتاب هم
دل گرفتار است چون خونخوار تست
زانکه خون گيرا بود جلاب هم
بس که خوار است آب چشمم پيش تو
غرق آبم بر درت بى آب هم
چند چون بى رحمتان خواهيم کشت
مهرى آخر مى کند قصاب هم
دين خسرو بين کز ابرو و رخت
شد دلش بتخانه و قصاب هم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید