شماره ٦٣٣: نه يار وعده بوس و کنار مى کندم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
نه يار وعده بوس و کنار مى کندم
نه دل ز ديدن رويش قرار مى کندم
درون دل نه يکى صد هزار افسون است
هنوز آرزوى آن سوار مى کندم
همى خلد به دل من چو ناوک دشمن
نصيحتى که کسى دوستدار مى کندم
شبى ز بيم گزندش هزار ناوک آه
فرو همى خورم، ار چه فگار مى کندم
دگر ز بخت خودم عزتى نمى بايد
همين بس است که پيش تو خوار مى کندم
توام به تيغ کشى و خيال کشت که او
شفيع مى شود و شرمسار مى کندم
شبم به خوردن خون رفت، ساقيا، مى ده
که آن شراب شبانه خمار مى کندم
پگه بيامد و همسايه گفت «خوابم نيست
که ناله هاى تو در سينه کار مى کندم
شراب عشق تو مى بايدم به سر هر چند
که بامداد اجل هوشيار مى کندم
به ناز گفت شبى «خسروا، گلت نشکفت »
هنوز آن سخنش خار خار مى کندم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید