شماره ٦٣٩: کجات جويم و گر جويمت، کجا يابم؟

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
کجات جويم و گر جويمت، کجا يابم؟
غمم که داند و هم درد خود که را يابم؟
حديث من همه جا و مرا شنيدن کشت
کجا روم که خلاصى از اين بلا يابم؟
نه مستجاب دعايى ست بت پرستان را
که پاى بوس بتى چون تو از دعا يابم
در آن زمان که ز هجرت به مردن آيد کار
ترا که مايه عمر مني، کجا يابم؟
يکى بيا و بر اين سينه پاى نه نفسى
مگر که درد دل خويش را دوا يابم
به خاک پات که ماخاک گشته برنکنيم
شبيت از اين سر مدبر به زير پا يابم
ز باد چند زيد آدمى بيچاره
که من زيم ز نسيم تو، گر صبا يار
خوشم به خون خود، ار تو گهى به تربت من
زيارت آيى و اين پايه خونبها يابم
چه کم شود ز تو، اى پادشاه کشور حسن؟
که يک نظر ز تو بر خسرو گدا يابم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید