شماره ٦٤٥: توانم از همه خوبان نظر بگردانم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
توانم از همه خوبان نظر بگردانم
مجال نيست کزان خوش پسر بگردانم
خوش آن زمان که به بويش نهفته مى نگرم
چو سوى من نگرد، پس نظر بگردانم
مرا به بند مؤذن زبون کند هر روز
چنانکه آب در اين چشم تر بگردانم
چنان ز دست تو مسکين شدم که خوبان را
اگر به راه ببينم، گذر بگردانم
کمر چه بندي، بگذار تا به گرد ميانت
دو دست خويش به جاى کمر بگردانم
توانم اين که مگس از شکر برانم، ليک
ز دل مگس به چسان از شکر دانم
ز رشک سوخته شد، خسرو، ار بود دستم
ز زلف تو ره باد سحر بگردانم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید