شماره ٦٧٩: چو نام تو در نامه اى ديده ام

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
چو نام تو در نامه اى ديده ام
به نامت که بر ديده ماليده ام
به ياد زمين بوس در گاه تو
سراپاى آن نامه بوسيده ام
ز نام تو آن نامه نامدار
سر بندگى برنپيچيده ام
جز اين يک هنر نيست مکتوب را
وگر نيست، بارى من اين ديده ام
که آنها که در روى او خوانده ام
جوابى از او باز نشنيده ام
قلم چون سر يک زبانيش نيست
از آن ناتراشيده ببريده ام
ولى اينکه بنهاد سر بر خطم
از او راستى را پسنديده ام
زبانم چو ياراى نطقش نماند
زبانى ز نى بر تراشيده ام
بيا، اى دبير، ار ندارى مداد
سياهى برون آور از ديده ام
سخنهاى بگزيده بنويس و گوى
که اى مونس و يار بگزيده ام !
چو زلف تو شوريده شد حال من
ببخشاى بر حال شوريده ام
سيه کرده ام نامه از دود دل
سيه روتر از خاک کن ديده ام
چو خسرو در اين رقعه از سوز دل
به نى آتش تيز پوشيده ام



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید