شماره ٧١٣: يوسف چو رخت ماهى در خواب نديده ست اين

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
يوسف چو رخت ماهى در خواب نديده ست اين
خورشيد چنان زلفى در تاب نديده ست اين
دو چشم چو بادامت در خواب بود دايم
بادام چنان چشمى در خواب نديده ست اين
محراب دو ابرويت طاق است درين عالم
طاقى که چنان هرگز محراب نديده ست اين
بويى که دهد زلفت گلزار کجا دارد؟
خونى که خورد لعلت عناب نديده ست اين
بالاى تو گر بيند، مهتاب شود سايه
خود سايه بالايت مهتاب نديده ست اين
نقشى که رخت دارد در آب دو چشم من
يک چشم چنان نقشى در آب نديده ست اين
صد حرف فرو خوانده ست از دفتر تو خسرو
بى دايره عشقت يک باب نديده ست اين



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید