شماره ٧٣٨: ز اندازه بگذشت آرزو، طاقت ندارم بيش از اين

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
ز اندازه بگذشت آرزو، طاقت ندارم بيش از اين
ديدم که هجران چون بود، ديگر نيارم بيش از اين
دل تشنه ديدار تو، جان ميهمان يک نفس
اى آشنا، از در مران، بيگانه وارم بيش از اين
بگذار بوسم پاى تو، بس از جهان محنت برم
هم، جان تو، کاندر جهان کارى ندارم بيش از اين
آزرده ديرينه را يک غمزه زن کان به شود
مرهم نمى خواهد ز تو جان فگارم بيش از اين
اى ابر نيساني، مزن لاف از در غلتان خود
کز بهر ايثار رهش در ديده دارم بيش از اين
آرام گير، اى بى وفا، يک دم نشين بر چشم تو
زان رو که ديدار ترا نبود قرارم بيش از اين
خسرو چو مويد از غمت، زاندوه تو بار گران
آخر مسلماني، منه بر سينه بارم بيش از اين



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید