شماره ٧٥٠: دوش سرمست آن نگار نازنين آمد برون

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
دوش سرمست آن نگار نازنين آمد برون
همچو طاووسى که از خلد برين آمد برون
قامت زيبا و رويى چون بهار آراسته
راستى گويى که سرو راستين آمد برون
او ميان مطلق ندارد، اين که مى بينيم چيست؟
تار مويى کز دو زلف عنبرين آمد برون
نازنينا، تا ميان خويش بنمايى مرا
ز انتظام ديده باريک بين آمد برون
چون سخن مى گويي، از روى تو مى گويد سخن
صورتى کز خامه نقاش چين آمد برون
تا بديد انگشترين لعل تو، خسرو، پديد
ديده را آب از لب انگشترين آمد برون



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید