شماره ٢١٥: نو به نو هر روز بارى مى کشم

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نو به نو هر روز بارى مى کشم
بار نبود چون ز يارى مى کشم
ناشکفته زو گلى هرگز مرا
هر زمان زو رنج خارى مى کشم
گر بلايش مى کشم عيبم مکن
کين بلا آخر به کارى مى کشم
زحمت سرماى سرد از ماه دى
بر اميد نوبهارى مى کشم
عشق هر دم در ميانم مى کشد
گرچه خود را بر کنارى مى کشم
کار من روزى شود همچون نگار
کاين غم از بهر نگارى مى کشم
فخر وقت خويشتن دانم همى
اينکه از خصمانش عارى مى کشم
بار او نتوان کشيد از هجر و وصل
پس مرا اين بس که بارى مى کشم
تو مرا گويى کشيدى درد و غم
من چه مى گويم که آرى مى کشم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید