فريب آشتى

غزلستان :: پروین اعتصامی :: مثنوی ها، تمثیلات و مقطعات
مشاهده برنامه «پروین اعتصامی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
ز حيله، بر در موشى نشست گربه و گفت
که چند دشمنى از بهر حرص و آز کنيم
بيا که رايت صلح و صفا برافرازيم
براه سعى و عمل، فکر برگ و ساز کنيم
بيا که حرص دل و آز ديده را بکشيم
وجود، فارغ از انديشه و نياز کنيم
بسى بخانه نشستيم و دامن آلوديم
بيا رويم سوى مسجد و نماز کنيم
بگفت، کارشناسان بما بسى خندند
اگر که گوش به پند تو حيله ساز کنيم
ز توشه اى که تو تعيين کني، چه بهره بريم
بخلوتى که تو شاهد شوي، چه راز کنيم
رعايت از تو نديديم، تا شويم ايمن
نوازشى نشنيديم، تا که ناز کنيم
خود، آگهى که چه کردى بما، دگر مپسند
که ما اشاره ها بدان زخم جانگداز کنيم
بلاى راه تو بس ديده ايم، به که دگر
نه قصه اى ز نشيب و نه از فراز کنيم
دگر بکار نيايد گليم کوته ما
اگر که پاي، ازين بيشتر دراز کنيم
خلاف معرفت و عقل، ره چرا سپريم
بروى دشمن خود، در چگونه باز کنيم
حديث روشن ظلم شما و ذلت ما
حقيقت است، چرا صحبت از مجاز کنيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید