کاروان چمن

غزلستان :: پروین اعتصامی :: مثنوی ها، تمثیلات و مقطعات
مشاهده برنامه «پروین اعتصامی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
گفت با صيد قفس، مرغ چمن
که گل و ميوه، خوش و تازه رس است
بگشاى اين قفس و بيرون آى
که نه در باغ و نه در سبزه، کس است
گفت، با شبرو گيتى چکنم
که سحر دزد و شبانگه عسس است
اى بسا گوشه، که ميدان بلاست
اى بسا دام، که در پيش و پس است
در گلستان جهان، يک گل نيست
هر کجا مينگرم، خار و خس است
همچو من، غافل و سرمست مپر
قفس، آخر نه همين يک قفس است
چرخ پست است، بلندش مشمار
اينکه ديديش چو عنقا، مگس است
کاروان است گل و لاله بباغ
سبزه اش اسب و صبايش جرس است
ز گرفتارى من، عبرت گير
که سرانجام هوى و هوس است
حاصل هستى بيهوده ما
آه سردى است که نامش نفس است
چشم ديد اين همه و گوش شنيد
آنچه ديديم و شنيديم بس است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید