شماره ٨٠: دلستانا از جهان رسم وفا برداشتى
دلستانا از جهان رسم وفا برداشتى
با وفاداران خود تيغ جفا برداشتى
ما ز مهر ديگران پيوند ببريديم و تو
مهر از ما برگرفتى دل ز ما برداشتى
ملک داران جهان حسن را در صف عرض
شد علمها سرنگون تا تو لوا برداشتى
تو بدست حسن خود خورشيد نيکو روى را
از پى سيلى زدن موى از قفا برداشتى
هرکرا تو بفکنى کس برنگيرد در جهان
گر چو بتوانى ميفکن هر کرا برداشتى
در مصاف امتحان با من سپر افگنده اند
پادشاهان جهان تا تو مرا برداشتى
ما گدايانيم، سلطانان خريدار تواند
اى توانگر زين سبب چشم از گدا برداشتى
در بدست آمد صدف را نزد تو قدرى نماند
لعل حاصل شد نظر از کهربا برداشتى
همچو کاغذ پاره در سوراخ ديوارم منه
چون بدست لطف خود از ره مرا برداشتى
دوش با من گفت عشقت بنگر اى گستاخ گوى
کندرين حضرت شکايت از کجا برداشتى
آسمان همچون زمين سر مى نهد بر پاى تو
تا بعزم دستبوس دوست پا برداشتى
چون سکندر گرچه پيمودى بسى شيب و فراز
چون خضر از لعل او آب بقا برداشتى
در سماع از قول تو عشاق افغان مى کنند
تا تو بى برگ اندرين پرده نوا برداشتى
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده