شماره ٨١: اگر چه حد من نبود حديث عشق تو گفتن

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اگر چه حد من نبود حديث عشق تو گفتن
چو بلبل روى گل بيند بود معذور از آشفتن
هوس بازان عشق تو ز وصل چون تو شيرينى
چو فرهادند بى حاصل ز کوه بيستون سفتن
ترا در خواب چون بينم که مشتاقان رويت را
شبست از بهر بيدارى و روز از بهر ناخفتن
گل خوش بوى مردم را بخود مشغول مى دارد
بخند اى غنچه لب تا گل خجل ماند زاشکفتن
اگر همچون نگين در زر نشاند بخت و اقبالم
ز غير تو اگر شمعم بخواهم نقش پذرفتن
وگر تو نزد من آيى ز عزت خاک راهت را
بخواهد مردم چشمم بجاروب مژه رفتن
گدا گر توشه يى خواهد کرامت کن ببخشيدن
فقير از تحفه يى آرذ تفضل کن بپذرفتن
اگر چه ترک من گفتى نگويم ترک تو زيرا
خلاف دوستى باشد بترک دوستان گفتن
چو سعدى سيف فرغانى حديث عشق با هرکس
همى گويد که درد دل بيفزايد ز ناگفتن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید