شماره ١٠٥: دلبرى کز لطف گويى بر تنش جان غالبست

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دلبرى کز لطف گويى بر تنش جان غالبست
حسن بر رويش چو نزهت بر گلستان غالبست
نيکوان را بر بدن غالب بود اوصاف روح
بر بهشتى گرچه تن دارد ولى جان غالبست
ملک سلطانيست او را در جمال و حسن از آن
عشق او بر بنده چون بر ملک سلطان غالبست
آب حيوانست مضمر در لب لعلش وليک
چون سخن گويد شکر بر آب حيوان غالبست
گرچه در دعوى خوبى ماه را حجت قويست
آفتاب روى او بر وى ببرهان غالبست
ور مرا از وى نداند کس عجب نبود ازآنک
هرکه چيزى دوست مى دارد برو آن غالبست
گرچه در انعام عام او تأمل ميکنم
بار جاى وصل بر من خوف هجران غالبست
چون زنان پوشيده بايد داشت از نامحرمان
آنچه از اسرار او بر جان مردان غالبست
سيف فرغانى ز درد عشق او احوال خويش
با گروهى گو که اين حالت برايشان غالبست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید