شماره ٢٣٠: شبى از مجلس مستان برآمد ناله چنگش

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
شبى از مجلس مستان برآمد ناله چنگش
رسد از غايت تيزى بگوش زهره آهنگش
چو بشنودم سماع او، نگردد کم نخواهد شد
ز چشمم ژاله اشک و ز گوشم ناله چنگش
چگونه گلستان گويد کسى آن دلستانى را
که گل با رنگ و بوى خود نموداريست از رنگش
لب شيرين آن دلبر در آغشته است پندارى
بآب چشمه حيوان شکر در پسته تنگش
کفى از خاک پاى او بدست پادشا ندهم
وگر چون (من) گدايى را دهد گوهر بهمسنگش
مشهر کردمى خود را چو شعر خويش در عالم
بنام عاشقى او گر از من نامدى ننگش
فغان از سيف فرغانى برآمد ناگهان گويى
بگوش عاشقان آمد سحرگه ناله چنگش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید